شعری زیبای خاطرات کودکی
www.Different-web.ir

 

 

نویسنده : آرمان
تاریخ : دو شنبه 20 آبان 1392
نظـــــــــــــــــرات

پا به پای کودکی هایم بیا

کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن

باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو

با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر

عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی

با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان

لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم

در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره  دنیای ما

قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ

ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت

خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی  رنگ خودش بی شیله بود

ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر  !

همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست

آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای ؟

مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟

می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟

رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟

آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان

ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !

کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد

سادگی هایم به سویم باز گرد!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تعداد بازدید از این مطلب: 231


  1. List item
  2. List item
  3. List item
  4. List sub item
  5. List sub item
  6. List sub item